1916 دانشآموزان روبرت و یوژن 2 باید نامهای را به سنگر ببرند و به گروهبان جنین دستور دهند که فوراً به آلمانها حمله کند. این امر می تواند جان بسیاری از سربازان از جمله پدرشان را نجات دهد. آنها باید با واقعیت سخت جنگ و همچنین رویاهای خود روبرو شوند ...
من این فیلمنامه را در سال 2021 نوشتم. دنبال یک کارگردان یا تهیه کننده با انگیزه هستم. برای خواندن فیلمنامه با من تماس بگیرید.
خواندنمایا یک دختر 13 ساله چاق و سیاهپوست است. او که علاقه زیادی به غواصی داشت، به مدت 1 هفته به یک کمپ تابستانی رفت تا از آب های عمیق مدیترانه لذت ببرد. او تحت نظارت انیماتورها در میان یک گروه حدودا پانزده نوجوان، به شدت متوجه دردهای نژادپرستی و تبعیض جنسی می شود در حالی که با بی عملی ناظران مواجه می شود.
خواندن
کارمن، یک زن سیاه پوست چاق سی و چند ساله، ده سال است که در یک آژانس تبلیغاتی کار می کند. او که از یک ترفیع ناگهانی مطلع شد، از ایده رهبری یک کمپین تبلیغاتی خوشحال است. فقط اضافه وزن او که به خوبی زندگی می کند، یک عنصر آزاردهنده برای همکارانش خواهد بود که با ضربات کم، انجمن آنها را به یک کشتی غرق می کند.
خواندن
عطیفا، یک پرستار جوان محجبه با اصالت مراکشی که در خیابان توسط ویکتور مورد حمله خشونت آمیز قرار می گیرد، دوچرخه سواری که نزدیک بود او را به زمین بزند، خود را با موجی از توهمات پس از سانحه مواجه می کند. زندگی او سپس به یک کابوس واقعی تبدیل می شود. چند روز بعد او متوجه می شود که به یک بیمار جدید اختصاص داده شده است که کسی نیست جز ویکتور، مهاجم او.
خواندن
میا، یک نوجوان 18 ساله که پشت موهای بلوندش شخصیت ساده ای دارد اما نیازی به گفتن نظرش ندارد و وقتی پسری که به او علاقه مند است، لئو به او پیشنهاد می کند که با دوستانش بیرون برود تا یک استراحت از تحصیل میا قبول می کند. در حالی که عصر خوب پیش می رود، آنها در یک پارک هستند اما او می بیند که لئو و مورگان در حال بوسیدن مورگانا میا را مسخره می کند، دیوانه از عصبانیت، او به خانه می رود. پدر و مادر میا آنجا نیستند، آنها در سینما هستند و فکر می کنند که میا در مهمانی با دوستانی است که او مشروب می نوشند، سپس به ایو زنگ می زند تا به او بگوید که او چه می داند، احساس می کند که میا آماده انجام یک کار احمقانه ایو در خانه دوستش است. میا در اقدامی از سر ناامیدی رگ های اتاق خوابش را باز می کند. ایو وقتی جولین و ماری والدین میا به خانه می آیند با آتش نشانی تماس می گیرد، اما با دیدن پلیس و ماشین های آتش نشانی در آن لحظه، جولین و ماری متوجه می شوند که اتفاقی برای دخترشان افتاده است. میا پس از یک جلسه کوچک از همکاری امتناع می کند
در این داستان پتانسیل دسترسی به عموم وجود دارد
خواندنزناتیس ها، خانواده ای ثروتمند و نزدیک به مهاجران، در هلیوپولیس، روستای استعماری که بر روی زمین های حاصلخیز در شرق ساخته شده، زندگی می کنند. مقداد زناتی فرزندانش محفود و ندجمه را بین ارزشهای مسلمان و غربی بزرگ میکند و در آرزوی دیدن نقششان در «الجزایر فرانسوی» است که به آن اعتقاد دارد. اما در مواجهه با فرانسه ای که توسط آلمان در طول جنگ جهانی دوم به زانو در آمد، الجزایری ها دوباره شروع به مبارزه برای حقوق خود کردند و حتی رویای آزادی را در سر می پرورانند. شهرک نشینان آن را یک تهدید مهلک می دانند. الجزایر سپس وارد آشوب می شود و زناتی ها تنش ها و اختلافاتی را تجربه می کنند که اتحاد خانواده را در معرض آزمایش قرار می دهد. در 8 مه 1945، زمانی که بقیه جهان پایان جنگ را جشن می گیرند، فرانسه الجزایری ها را وادار می کند تا هزینه رویای استقلال خود را بپردازند. زناتی ها معاف نخواهند شد.
خواندن
یک مکانیک دست و پا چلفتی حسود همسر فریبنده خود را ترک می کند. یک منشی شیک، شوهر مجری بداخلاق خود را ترک می کند. مغازه دار رها شده شوهر رها شده را به ناچاری حرفه ای به زندگی با او دعوت می کند. دختر نه ساله اش به نشانه همبستگی خرس عروسکی خود را به او می دهد. دوازده سال بعد همه چیز به حالت عادی باز خواهد گشت.
دنبال توزیع کننده هستم
خواندندرس جغرافیا داستان مهاجرت ولید از منطقه زادگاهش جندوبه با مدرک لیسانس جغرافیا با هدف کسب سمت مدیریت در یکی از ادارات پایتخت تونس که برای اولین بار به آنجا می رود را روایت می کند. تلاش او برای یافتن شغل از طریق تشکیل پرونده ها و مصاحبه های شغلی به نتیجه نرسید و همین امر باعث شد که او از پذیرش عمل انجام شده دست بکشد و ابتدا با انجام کارهای موقت عجیب و غریب و سپس از جستجوی کار به سمت یادگیری تغییر مسیر دهد. تجارت سنگ تراشی امید دوباره متولد می شود و زمانی که ولید شروع به ساختن حرفه می کند، حادثه کاری رخ می دهد و ولید می بیند که رویای حرفه ای اش به پرواز در می آید. ولید پس از سه سال تبعید همراه با مصائب سخت همراه با طرد، تحقیر و بیعدالتی، تصمیم میگیرد بیهدف به جندوبه بازگردد، جایی که تحت انگیزه دوستش وفا، لذت و وجد کار کردن در زمین را کشف میکند.
خواندن
نوح، یک مهندس جوان درونگرا که پس از یک ضربه روانی به داروهای ضد افسردگی مصرف می کند، در طول سفر جاده ای خود با دو دوست صمیمی خود، با لوهان، یک هنرمند خالکوبی آسمی آشنا می شود که نقش پسر بدی را بازی می کند که قرار است 7 روز گذشته را با او به اشتراک بگذارند. از سفر او
پشتیبانی شده توسط CNC - موجود در یوتیوب
خواندنزنی معتاد به فناوریهای جدید که دستگاههای متصل زیادی دارد و دستگاههایش علیه او خواهند چرخید. با دو لبه، اگر بتوانم بگویم، سقوط کنید.
در داستان من فقط یک قهرمان وجود دارد و کمی در آینه سیاه می گنجد. سیاهی بس است، بازتابی در میدان آزاد که ما آن را به فناوری های جدید واگذار می کنیم تا برای ما تصمیم بگیرند در فیلمنامه من، فناوری های جدید تصمیم می گیرند که چه کاری می توانید انجام دهید یا نه و قهرمان داستان من بهای آن را می پردازد...
خواندنلملکا که از خشونت خانگی پدر و مادرش به قدر کافی رنج می برد، تمام تلاش خود را می کند تا علت مشکل را پیدا کند و همه چیز را برطرف کند، اما افسوس که او دچار یک تصادف شدید رانندگی خواهد شد.
به دنبال کارگردان و تهیه کننده علاقه مند به تولید پروژه های بین المللی هستم. ایمیل من [email protected] واتساپ من 00237693150833
خواندن