پس از مرگ دختر 10 ساله اش آنا، پاسکال مورین، شهردار شهرداری جوکسن، لولا، دختر 11 ساله دستیار اول خود، اریکا مان، را منتقل کرد. در حالی که اریکا و دخترش برای شام به خانه او دعوت شده اند، پاسکال به اریکا مواد مخدر می کشد و از فرصت برای کشتن لولا استفاده می کند. در صبح زود، زمانی که دو نوجوان در حال پرواز پهپاد خود در جنگل هستند، لولا در یک پرده دوش پیچیده شده است. کاپیتان FENELEC و دستیارش ژاندارم Lefèbre در محل تماس می گیرند، هر کاری را انجام می دهند تا قاتل لولا را متوقف کنند، حتی اگر به این معنی باشد که پوست پلیس خود را آنجا بگذارند.
خواندن
1 ادراک 2 واقعیت. چه میشد اگر بازتاب دنیای ما فقط افکار ما باشد که توسط نفس هدایت میشوند یا با عشق آزاد میشوند؟ اگر می توانستیم خودمان را «دوباره» برنامه ریزی کنیم چه؟ در پاریس لئو و گریس بازتاب درونی خود را تجربه خواهند کرد و با انتخاب نهایی روبرو خواهند شد که ممکن است واقعیتی را که در آن زندگی می کنند تغییر دهد.
خواندن
وقتی عقل یک مرد زیر بار ناامیدی فرو می ریزد...
چند سال پیش، من چند داستان کوتاه نوشتم، که برخی از آنها کل یک پروژه ترکیبی رمان را تشکیل می دادند. احتمالا استعداد نویسندگی برای انتشار را نداشتم :D اغلب به این فکر می کردم که با یک نقشه نویس کار کنم، چرا آنها را به کمیک ترجمه نکنم! در حال حاضر این متون در یک فایل خوابیده اند و من آن را کمی خسته کننده می دانم! «ساکاروز» نمونه ای از این گونه اخبار است!
خواندندر دهکدهای در الجزایر در دهه 1950، مردان یک نظم اخلاقی را حفظ میکنند که شامل مصونیت از مجازات برای جنایات جنسی آنها و قتل زنانی است که آبروی خانواده را لکه دار کردهاند. واسیلا، دختر جوانی که توسط پدرش مورد تجاوز قرار گرفته است، هیچ منبع دیگری جز ناپدید شدن پس از فهمیدن باردار بودنش ندارد. فریل پسر عموی لال او در فرار او را همراهی می کند
خواندن