در سانفرانسیسکو برف نیست
این داستان اولین بار است که چند سال پیش نوشته شده است. به هیچ وجه قرار نیست به هیچ تولیدکننده ای پیشنهاد شود. دلیلش این است: من مجبور شدم ترازو خود را با یک داستان نسبتاً پیش پا افتاده انجام دهم، اما علاوه بر این، پس از اتمام مقدمه، با خودم گفتم: "عجیب است، اما این شخصیت من را به یاد کسی می اندازد... و دلیل خوبی دارد. اگر به شما بگویم: پلیس، بدخلق، قد بلند، در سانفرانسیسکو در دهه 70... کارم را ادامه دادم.
خواندندر سال 2060، یک کره سیاه غول پیکر به طور ناگهانی در قطب جنوب ظاهر می شود و مانند یک موج جزر و مدی رشد می کند که به تدریج زمین را در بر می گیرد. هارون، نابغه در فیزیک کوانتومی، خود را در برابر معما و خارقالعادهترین تهدید میبیند، زیرا در پشت این هیولای مبهم که تنها جان انسانها را جذب میکند، بحث ماهیت عمیق انسان و نقش انسانیت در تعادل انسان است. کیهان.
خواندن
1 ادراک 2 واقعیت. چه میشد اگر بازتاب دنیای ما فقط افکار ما باشد که توسط نفس هدایت میشوند یا با عشق آزاد میشوند؟ اگر می توانستیم خودمان را «دوباره» برنامه ریزی کنیم چه؟ در پاریس لئو و گریس بازتاب درونی خود را تجربه خواهند کرد و با انتخاب نهایی روبرو خواهند شد که ممکن است واقعیتی را که در آن زندگی می کنند تغییر دهد.
خواندن
پسر جوانی با شخصیتهای چندگانهاش که میتواند ظاهرش را نشان دهد و هر کدام دارای توانایی خاصی هستند، هویت خود را تغییر میدهد و به دنبال انتقام از کسانی است که زندگی او را نابود کردند. حیله گری روش های او را می توان در یک کلمه اساسی خلاصه کرد: تله.
من به دنبال یک طراح برای روی صحنه بردن این داستان هستم که یک مینی سریال اقتباسی از آن در کانال یوتیوب من وجود دارد: MrVince غیر طبیعی. از آن زمان این سناریو تکامل یافته است و i
خواندندوران سلطه بشری که می دانیم دیگر وجود ندارد. اندرویدهای ماشینی انسان مانند بر دنیایی که انسان در آن برای چندین هزار سال تکامل یافته است، تسلط دارد. کانن و راول دو برادر هستند که مانند بسیاری دیگر در یک محله یهودی نشین دور از شهرهای پیشرفته زندگی می کنند. آنها در یک خانه سنگی کوچک بدون برق یا آب جاری، به شیوه ای تقریبا ابتدایی زندگی می کنند. زندگی قبل منبع افسانه ها و افسانه ها زندگی قبل از تکنولوژی قبل از اندروید و خیلی قبل از این همه بدبختی است. در این دوره تاریک تاریخ بشر، نوری می تابد و امید می آورد. در پس زمینه ای از اسطوره، افسانه، دین و واقعیت، داستانی از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود: روزی می رسد که انسانی در برابر سلطه ایستادگی می کند، دارای توانایی های فیزیکی فوق العاده ای است، او می داند که چگونه اندرویدها را شکست دهد و اراده کند. بار دیگر برای همنوعان خود بهروزی بیاورد. کانن می خواهد در جستجوی او به دنیا سفر کند زیرا به این داستان اعتقاد راسخ دارد و به دلایل خوبی به همه می گوید که 15 سال پیش با قهرمان افسانه آشنا شده است. و حتی نامش را می داند: عدالت
خواندن
میا، یک نوجوان 18 ساله که پشت موهای بلوندش شخصیت ساده ای دارد اما نیازی به گفتن نظرش ندارد و وقتی پسری که به او علاقه مند است، لئو به او پیشنهاد می کند که با دوستانش بیرون برود تا یک استراحت از تحصیل میا قبول می کند. در حالی که عصر خوب پیش می رود، آنها در یک پارک هستند اما او می بیند که لئو و مورگان در حال بوسیدن مورگانا میا را مسخره می کند، دیوانه از عصبانیت، او به خانه می رود. پدر و مادر میا آنجا نیستند، آنها در سینما هستند و فکر می کنند که میا در مهمانی با دوستانی است که او مشروب می نوشند، سپس به ایو زنگ می زند تا به او بگوید که او چه می داند، احساس می کند که میا آماده انجام یک کار احمقانه ایو در خانه دوستش است. میا در اقدامی از سر ناامیدی رگ های اتاق خوابش را باز می کند. ایو وقتی جولین و ماری والدین میا به خانه می آیند با آتش نشانی تماس می گیرد، اما با دیدن پلیس و ماشین های آتش نشانی در آن لحظه، جولین و ماری متوجه می شوند که اتفاقی برای دخترشان افتاده است. میا پس از یک جلسه کوچک از همکاری امتناع می کند
در این داستان پتانسیل دسترسی به عموم وجود دارد
خواندنزنی معتاد به فناوریهای جدید که دستگاههای متصل زیادی دارد و دستگاههایش علیه او خواهند چرخید. با دو لبه، اگر بتوانم بگویم، سقوط کنید.
در داستان من فقط یک قهرمان وجود دارد و کمی در آینه سیاه می گنجد. سیاهی بس است، بازتابی در میدان آزاد که ما آن را به فناوری های جدید واگذار می کنیم تا برای ما تصمیم بگیرند در فیلمنامه من، فناوری های جدید تصمیم می گیرند که چه کاری می توانید انجام دهید یا نه و قهرمان داستان من بهای آن را می پردازد...
خواندنداستان یک FDP... کوین که از مادری فاحشه و پدری ناشناس متولد شده است، برای پناه گرفتن به یک خانه طبقه متوسط نفوذ می کند. آنها در نهایت او را به فرزندی قبول کردند و به او زندگی دوم دادند.
سناریوی قبلاً در یک سایت (ویژه) منتشر شده است، بنابراین سناریو با این سایت (ویژه) تطبیق داده شده است.
خواندن