قهرمان داستان، یک بانکدار نخبه با تحصیلات عالی، به اشتباه متهم و اخراج می شود و شغل خود را برای کار در شرکت امنیتی آلفا تغییر می دهد. بدبختی های او با کشته شدن همسرش بیشتر می شود. او علیرغم اینکه قربانی است به دام افتاده است و وقتی معما را حل می کند متوجه می شود که آلفا در واقع یک شرکت غیرمنتظره است...
این داستانی است که انتظارات را زیر پا می گذارد.
خواندندر سانفرانسیسکو برف نیست
این داستان اولین بار است که چند سال پیش نوشته شده است. به هیچ وجه قرار نیست به هیچ تولیدکننده ای پیشنهاد شود. دلیلش این است: من مجبور شدم ترازو خود را با یک داستان نسبتاً پیش پا افتاده انجام دهم، اما علاوه بر این، پس از اتمام مقدمه، با خودم گفتم: "عجیب است، اما این شخصیت من را به یاد کسی می اندازد... و دلیل خوبی دارد. اگر به شما بگویم: پلیس، بدخلق، قد بلند، در سانفرانسیسکو در دهه 70... کارم را ادامه دادم.
خواندندر سال 1914 به اجبار به خدمت سربازی رفتم و سپس به داکار بردم. ما را جمع کردند و سوار شدند.′ عبدالله ندیایی شروع جنگ 14-18 خود را اینگونه بازگو کرد. عبدالله ندای احتمالا آخرین تفنگدار سنگالی در جنگ جهانی اول بود. او در سال 1998 یک روز قبل از دریافت نشان لژیون افتخار که توسط رئیس جمهور فرانسه ژاک شیراک وعده داده شده بود درگذشت.
خواندن
1916 دانشآموزان روبرت و یوژن 2 باید نامهای را به سنگر ببرند و به گروهبان جنین دستور دهند که فوراً به آلمانها حمله کند. این امر می تواند جان بسیاری از سربازان از جمله پدرشان را نجات دهد. آنها باید با واقعیت سخت جنگ و همچنین رویاهای خود روبرو شوند ...
من این فیلمنامه را در سال 2021 نوشتم. دنبال یک کارگردان یا تهیه کننده با انگیزه هستم. برای خواندن فیلمنامه با من تماس بگیرید.
خواندنپسر جوانی با شخصیتهای چندگانهاش که میتواند ظاهرش را نشان دهد و هر کدام دارای توانایی خاصی هستند، هویت خود را تغییر میدهد و به دنبال انتقام از کسانی است که زندگی او را نابود کردند. حیله گری روش های او را می توان در یک کلمه اساسی خلاصه کرد: تله.
من به دنبال یک طراح برای روی صحنه بردن این داستان هستم که یک مینی سریال اقتباسی از آن در کانال یوتیوب من وجود دارد: MrVince غیر طبیعی. از آن زمان این سناریو تکامل یافته است و i
خواندن